۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

قیامت


بگذار

من نگفته برایت چشم می گذارم

با اشک !

جایی بروی که کسی

نباشد - نبیند

جایی که بتوانی باز بخندی

و پایان تاریخ را

باز

به عقب بیندازی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر