۱۳۹۵ دی ۱۶, پنجشنبه

پی نوشتی بر نشست اخیر "ایران همین جایی ست که ایستاده ایم "

ایران همین فهم تلخی ست که از تاریخ برای ما مانده ست
همین حجم غریبی که روی تمام زندگی مان ایستاده ست و سنگینی می کند

نگاهی به یک همایش : ایران همین جاست که ایستاده ایم و سخنرانی دکتر طباطبایی

فضای فکری این روزهای ایران هم - اگر رابطه ای بین شان متصور نباشیم - درست مشابه فضای سیاسی و اقتصادی ش ، در التهاب و تلاطم بسر می برد
حتمن در دوره خاصی از سیر تفکر بسر می بریم
یک طرف ماجرا کاملا مختص سید جواد طباطبایی ست و سیل مریدان چشم و گوش بسته و به تمجید نشسته اش که هر روز و به هر مناسبتی سعی می کنند فهم خودشان از ایران را به جامعه فکری بخورانند و تجربه چند ساله نشان داده متاثر از تندی کلام خود دکتر، خیلی مایل به گشایش درهای گفتگو هم نیستند

مهرنامه و سایر مجلات اقماری و تکرار شونده و راکد این روزهایش هم، تبدیل شده به تریبون رسمی شان

از جنجال بر سر یکی از نظرات قدیمی ملکیان درباره مرز ، وطن و ایرانی بودن تا از شرمندگی اباذری درامدن بابت سخنرانی روز جهانی فلسفه اش که از شیوع نوعی فاشیسم ایرانی ابراز نگرانی کرده بود تا بدگویی های کودکانه اخیر درباره جلال ال احمد و شریعتی ( لینک زیر) که هرچه کاسه کوزه و علل گسست فکری یا به تعبیر استاد کج فهمی از سنت و مدرنیته داریم را بر سر این دونفر شکسته است و بی انکه حتی یک اقامه دلیل ساده کند حکم شان را هم بریده است

نوعی رابطه مرید و مرادی عاطفی، تعبدی و خطرناک بین طباطبایی و طرفدارانش درحال شکل گیری ست که در بین شخصیت ها و جریانات مهم امروز ، بی سابقه ست

قبل هر نقدی به نظریات طباطبایی، باید چنین جریان خطرناکی را به تندی نقد کرد و به آن تاخت
خاصه برای مایی که زخم این تعبد های افراطی را در تمام شئونات زندگی مان لمس می کنیم

پی نوشت : نقد خوب حسن محدثی گیلوانی را هم در تلگرام بخوانید :
 https://telegram.me/HasanMohaddesi

http://3danet.ir/ايران-همين-جا-است-كه-ايستاده-ايم/