۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه

از زنده گی تا تو


مدت هاست می نویسم زنده گی .

برای من همه چیز و همه جا و هر زمانی در این دنیا " زنده گی " ست جز تمام آن فلش هایی که سمت و سوی شان " تو " باشی

تو برای من معنای کامل مفهوم گمشده ای هستی به نام زندگی و من هربار که به یادت می افتم انگار هجرت می کنم از تمام خستگی های ریز و درشت این زنده گی سیاه  ِ هزار شب به زندگی لطیف سحر گونه ی تو

انگار وقت پاره کردن تمام شعرهایم رسیده است تمام آنهایی که به استهزای "اندکی صبر" ها نوشتم


۲ نظر:

  1. چند نقطه ام
    چند نقطه که نگاه میکنند
    و با چشمهای باز
    چشمهای بسته
    دوست داشتنت را
    لب خند میزنند ...

    پاسخحذف